فرشته کوچولو ...

تولد فرشته کوچولوی من

روز 18 دسامبر با مامان فاطی و مهتاب رفته بودیم خرید که حدود ساعت 1:30 احساس کردم دردم گرفته و رفتم خوابیدم رو مبلهای تخت خواب شو وسط مرکز خرید و تا ساعت 4:30 هر یک ساعت یکبار درد داشتم که به مامانی گفتم بریم خونه و برگشتیم خونه. از ساعت 4:30 تا 6 دردها شدن 15 دقیقه یکبار، بابایی زنگ زد به دکتر و دکترم هم گفت هر وقت شد 5 دقیقه یکبار بریم بیمارستان . من رفتم دوش گرفتم و آماده شدم برای رفتن به بیمارستان که حدودای ساعت 10 دردم شد هر 7 دقیقه یکبار و راه افتادیم سمت بیمارستان . ساعت 11 بستری شدم و دردها رو تحمل می کردم خیلی زیاد نبود ولی خوب کم هم نبود و تازه ساعت 1 نیمه شب (19 دسامبر) از نرس شیفت شب خواستم که بهم اپیدورال تزریق کنن و بع...
6 دی 1390
1